در کارگاه دستان پرتوان بیرجند دختران کم توان ذهنی هستند که هر لحظه منتظر سفارشات ما و اعتماد خانوادهها برای آوردن فرزندان معلول ذهنی و جسمی به این کارگاه هستند.
او بر چرخ ویلچر تکیه زده بود و روی پارچهای بزرگ گلدوزی میکرد، دوستانش سئوالات گلدوزی را از او میپرسیدند، انگار او مربی آنها هم بود.
10 سال بود که کار گلدوزی را انجام میداد و برای دوستانش نقش یک پیشکسوت را داشت، نگاه که به آثار هنریش میکردی باورت نمیشد که آیا واقعا این هنر دستان یک دختر کم توان ذهنی است، آثاری که به کشورهای اروپایی صادر میشودو همه بیانگر معرفی هنر دست مردمان خراسان جنوبی بود.
برای نخستین بار بود که به این مکان میآمدم و در لحظه ورود تک تک بچهها به من سلام کردند و در کارگاه هر کدام مشغول کاری بودند، چهره مظلومانه دختران آدم را به فکر فرو میبرد که چه طور میشود این همه هنرهای زیبا که شاید خیلی از ما نتوانیم آنها را انجام دهیم ولی این دختران با کمال عطوفت و مهربانی آن را انجام میدهند.
به سراغ مدیر موسسه رفتم تا از او راجع به موسسه و دختران سوالاتی کنم و مدیر که شروع به صحبت کردم هم از خوبی، پاکی و معصومیت دختران برایم گفت.
سارا راغبی مدیرکارگاه حمایتی تولیدی دستان پرتوان وابسته به موسسه خیریه حضرت رسول (ص) از روزهایی برایم گفت که این موسسه هنوز تشکیل نشده بود.
وی گفت: وقتی به دیدار کارها و آثار بچههای استثنایی رفتم و هنرهای زیبای آنها را دیدم که در عین کوچکی اما بسیار زیبا بود و در آن زمان برای ادامه تحصیلشان دبیرستانی نبود، میدانستم که بعد از فارغ التحصیلی خانه نشین میشوند و من تصمیم گرفتم با راه اندازی کارگاه و در اختیار گذاشتن امکانات و فروش آنها به نفع دختران از منزوی شدن آنها در خانه جلوگیری کرده و به خانوادههای آنها ثابت کنم که دختران کم توان ذهنی استعداد زیادی دارند.
وی افزود: بسیاری از این خانوادهها فرزندان کم توان ذهنی خود را در خانه زندانی داشتند و حتی از ترس اینکه فرزندشان از خانه بیرون رود، درب را بر روی آنها قفل میکردند.
راغبی در حالی که برایم از دختران کم توان ذهنی میگفت، بغضی در گلویش گرفته بود و گفت: برخی از این دختران 20 سال در خانه بودند طوری که یک ماه اولی که به کارگاه آمده بودند به تمام بچهها پشت میکردند و هنگامی که از آنها میپرسیدم چرا پشت به بچهها میایستی، جواب میدادند دوست نداریم بچهها مارا ببینند، تا اینکه به مروز زمان عادت کردند و در حال حاضر دختران کم توان ذهنی در کنار یکدیگر به کارهای هنری مشغول هستند و من خدا را از این بابت شاکرم.
وی بیان کرد: کارگاه حمایتی تولیدی دستان پرتوان در دی ماه 85 با حضور جمعی از دختران معلول ذهنی و جسمی فعالیت خود را آغاز کرد و هدف از ایجاد کارگاه احیای شخصیت، تقویت روحیه دختران معلول ذهنی و جسمی، ارتقای سطح آموزشی، ایجاد فضایی شاداب برای انجام فعالیتهای هنری، خلق آثار هنری با هدف تقویت توانمندی هنرآموزان و ایجاد درآمد به نفع آنها تشکیل شد.
مدیر کارگاه تولیدی دستان پرتوان گفت: در این کارگاه کارگاههایی از قبیل کارگاه خیاطی، کارگاه گلدوزی، کارگاه صنایع دستی، کارگاه بافت، کارگاه پته دوزی است که در این کارگاهها نمونه کارهای زیادی انجام میشود.
راغبی افزود: موسسه خیریه حضرت رسول (ص) در زمینه ایجاد اشتغال برای دختران کم توان ذهنی و جسمی در قالب کارگاه دستان پرتوان، ایجاد زمینه مساعد برای تحصیل دانش آموزان مستعد بی بضاعت (بنیاد علمی) ارائه خدمات توانبخشی و حمایت از خانوادههای بی سرپرست (کمیته مددکاری) توانمند سازی و ایجاد اشتغال برای خانوادههای تحت پوشش (کمیته اشتغال پایدار) جذب مشارکتهای خیران (کمیته جذب مشارکتها)، اطلاع رسانی، شفاف سازی فعالیتها، ارائه گزارشها (روابط عمومی و بین الملل) فعالیت میکند.
آثار دختران کم توان ذهنی در خارج از استان مشتری بیشتری دارد
وی با بیان اینکه آثار دختران در خارج از استان مشتریانی بیشتری دارد، بیان کرد: متأسفانه گاهی دستگاههای مختلف استان به ما اعتماد ندارند و حاضر هستند سفارشات خود را خارج از استان با هزینه بیشتری بگیرند اما به ما سفارش ندهند و ما در تهران و استانهای دیگر مشتریان زیادی داریم.
مدیر کارگاه حمایتی تولیدی دستان پرتوان گفت: از طرف کمیساریای سازمان ملل برای بازدید از کارگاه ما آمده بودند و از ما خواستند تا زنان افغان را هم آموزش دهیم.
هنگامی که از او خواستم درخواست خود را از مسئولان و مردم بگوید، افزود: ما کمک در قالب مادیات نمیخواهیم، زیرا پول به درد من و موسسه نمیخورد، دختران من میتوانند با دستان هنرمندشان پول به دست آورند، ما اثر میخواهیم تا آن را تولید کنیم و کمک در قالب سفارش و تولید میخواهیم زیرا هنگامی که کار داشته باشیم، در کنارش پول هم وجود دارد و در حال حاضر برخی از شرکتها در تهران برای ما سفارش کار میدهند.
وی به برنامههای این کارگاه در سال 94 اشاره و بیان کرد: بنا داریم نمایشگاهی از آثار هنرهای دختران کم توان ذهنی را در تهران برگزار کنیم تا آثار و هنرهای دستی خراسان جنوبی معرفی و زمینه تولید بیشتر فراهم شود و از دیگر برنامههای ما تکمیل ظرفیت است و بنا داریم دختران کم توان ذهنی بیشتری را جذب کنیم.
مدیر کارگاه حمایتی تولیدی دستان پرتوان گفت: ما در کشور جزو تنها کارگاههایی هستیم که در این راستا فعایت میکنیم و از افتخارات ما کسب کارآفرین برتر کشوری است که همه برای تلاش دستان پرتوان دختران کم توان ذهنی و خانوادههای آنها که به ما اعتماد کردند و فرزندان خود را به ما سپردند تا فرزندشان عزت نفس بگیرد.
راغبی افزود: دستان پرتوان در سال 85 با 10 نفر آغاز به کار کرد و آنها روزی که وارد کارگاه شدند، تصور میکردند که نمیتوانند هیچ کاری را انجام دهند اما به مرور زمان در کنار یکدیگر کار را آموزش دیدند و بها دادن به این دختران، روحیه آنها را چند برابر میکند زیرا بسیاری از آنها سالها در خانه حبس بودند و حق بیرون رفتن از خانه را نداشتند ولی از روزی که به این مرکز میآیند اعتماد به نفس آنها افزایش یافته و در کنارش کمک خرجی برای آنها میشود.
وی تصریح کرد: در سال 85 که این مرکز افتتاح شد، بعد از 9 ماه نمایشگاهی را برپا کردیم که در این نمایشگاه در مدت زمان 3 ساعت تمامی آثار به فروش رفت و این در حالی بود که نمایشگاه سه روز ادامه داشت و والدین دختران هنگامی که در نمایشگاه آثار فرزندان خود را نظاره میکردند، هیچ کدام باورشان نمیشد که این آثار فرزندان آنها باشد و حتی گاهی خود دختران هم یادشان میرفت که آثار به این زیبایی دسترنج دستان پرتوان خود آنها است.
فعالیت 36 دختر کم توان ذهنی در کارگاه دستان پر توان
راغبی گفت: بعد از برپایی نمایشگاه، بهزیستی استان وارد کار شد و از طریق نمایشگاه جذب نیرو کردیم و بر تعداد نیروهایمان افزودیم و در حال حاضر 36 دختر در این کارگاه مشغول به کار هستند و آنها کار را از یکدیگر آموزش میبینند و سازمان ملل از ما حمایت کرده و 400 میلیون تومان نروژ به ما کمک کرد و به ما گفتند که زنان افغانستان را آموزش دهیم که ما در کنار آموزش برای آنها کار تولید میکنیم و گاهی پشت این دستان پرتوان خیران هستند.
وی بیان کرد: ما تلاش میکنیم سفارشات خود را از خارج استان بگیریم و در حال حاضر فقر فرهنگی بر جامعه ما حاکم است و هنوز در خراسان جنوبی دختران با استعدادی هستند که خانواده آنها به ما اعتماد ندارند که فرزندان خود را به ما بسپارند و حتی هزینه ایاب و ذهاب این دختران را موسسه رایگان پرداخت میکند و ظرفیت این کارگاه 80 نفر است و فکر کار اینجا زیاد است و کارهای ما بر اساس توان هر کدام از بچهها است و ما به هیچ وجه بنا نداریم استرس وارد سازیم و تمامی کارها با عشق و علاقه انجام میشود.
مدیر کارگاه دستان پر توان گفت: نکته جالب اینجا است که بسیاری از این دختران به دلیل اینکه اینجا انگیزه کافی گرفتند، این انگیزه سبب شد تا بسیاری از مشکلات و مریضی آنها درمان شود، به طوری که در برخی موارد دکترها از پیشرفت و بهبودی آنها تعجب کردند.
در این کارگاهها غیر ممکن، ممکن میشود
راغبی افزود: ما در این کارگاهها غیر ممکن را ممکن میسازیم و هیچگونه سدی برای ما وجود ندارد و ما در اینجا از صفر 100 را تولید میکنیم و تکمیل ظرفیت جزو برنامههای ما است و در مرحله رشد هستیم و تولیدات خود را برندسازی میکنیم.
وی با بیان اینکه صنایع دستی خراسان جنوبی با آثار ما معرفی میشود، گفت: شاید گاهی قدر آثار خود را در استان و یا در کشور خود ندانیم و بازار کار ما در بیرجند نیست چرا که به فروش نمیرود و بازار کار ما تهران است و بیشتر کارهای ما سفارشی است و قیمتهای تولیدات ما هم همان دستمزد بچهها است و اصلا نگران بازار فروش نیستم چرا که با تعاملاتی که با خیران دارم میدانم تولیدمان بازار خود را پیدا میکند.
وی بیان کرد: صاحب موسسه خیریه حضرت رسول(ص) به ما کمک کرد و نام این نمایشگاه و کارگاه را "دستان پرتوان" گذاشتیم، نه ذهنهای کم توان یا جسمهای کم توان، زیرا وقتی کارهای این دختران را میبینید، باورتان نمیشود که آنها دارای نواقصی هستند.
وی گفت: ما اینجا هیچ چیزی را دور نمیریزیم و هر وسیلهای اینجا کاربردی خاص دارد و روزی یکی به کارگاه ما آمد و کیسه پر از نخ روی میزم گذاشت، من هم که عادت ندارم چیزی را رد کنم با خودم فکر کردم که از این نخها میشود چه کارهایی انجام داد و تصمیم گرفتیم نخها به عنوان شولوا بافی استفاده کنیم و از آن طریق کیف لپ تاپ، کوله پشتی و ساک دستی درست کنیم.
راغبی با اشاره به گزیدهای از سفارشات انجام شده در کارگاه دستان پرتوان افزود: انجام کار برای اتحادیه جهانی زنان مسلمان 600 عدد ساک دستی، تهیه لباس برای شرکتهای مختلف مانند شرکت نفت، اداره کل پست، باشگاه فرهنگیان، شرکت بازرگانی شیر ایران انجام شد.
وی اظهار داشت: تولید 200 عدد کیف دوشی برای دانشگاه بیرجند، 530 عدد کیف سوغات برای مجمع جهانی تقریب مذاهب، 59 عدد کیف سوغات برای همایش ایران و افغانستان، 100 عدد کیف دوشی برای همایش ستاد ویژه توسعه فناوری نانو ریاست جمهوری، تولید کیف برای سمینار ترکیه و دانشگاه صنعتی نمونهای از فعالیت دختران پرتوان است.
تکتم علی آبادی یکی از دخترانی بود که در موسسه مشغول به کار گلدوزی بود، به سمتش رفتم و خواستم کمی با او هم کلام شود، تکتم همین که دوربین و ضبط صوت و کاغذ و قلم من را دید، دستانش شروع به لرزش کرد، من هم که متوجه این موضوع شدم، وسایلم را کنار گذاشتم و پیشش رفتم خواستم تا از خودش بگوید.
او اینگونه خود را معرفی کرد: من تکتم علی آبادی هستم دو سال است که به این کارگاه میآیم، خیلی خوشحالم که میتوانم به اینجا بیایم چون میتوانم کارهای زیادی را یاد بگیرم.
وی عشق و هنرش را تنها گلدوزی میدانست و دوست داشت تا زمانی که در این موسسه است تنها گلدوزی را ادامه دهد.
وقتی از آرزویش پرسیدم کمی سرش را پایین انداخت و با خجالتی دخترانه گفت: آرزو دارم پدر و مادم برای همیشه اجازه دهند به اینجا بیایم و از تنهایی و سکوت خانه در امان باشم.
آن طرف تر دختری مشغول سوزن دوزی روی پارچه بود، به سمتش رفتم، او هم از آمدن من کمی دچار استرس شد، به قدری که سوزن را به جایی که در پارچه فرو کند، در انگشتش فرو کرد و به من خندید.
از او خواستم بدون هیچ استرسی با من هم کلام شود، او خود را اینگونه معرفی کرد، من نجمه نودهی هستم سه سال است که به این کارگاه میآیم و در این مدت شولوا بافی میکنم.
شولوا بافی هنری قدیمی مردمان خراسان جنوبی است، پارچهای در دستش بود و او سوزن را در تار و پود پارچه فرو میکرد و وقتی از آرزویش پرسیدم، آرزویش این بود که بتواند تمامی هنرها را بیاموزد تا در کنار آموختن هنر برای خود و خانوادهاش کمک خرجی شود.
دوست نداشت بیشتر از او سوال بپرسم من هم به سمت دیگری از کارگاه رفتم جایی که دخترکی زیبا رو، بر روی چرخ ویلچر تکیه زده بود و مشغول کار گلدوزی بود و دوستانش سوالات خود را از او میپرسیدند.
به سمتش رفتم، اسمش مریم بود از برخی دختران دیگر سابقه حضورش در کارگاه بیشتر بود و گفت: من مریم جعفری 10 سال است که به این کارگاه میآیم و گلدوزی را انجام میدهم. او معلول بود اما از معلولیت خود شکایتی نداشت، از این ناراحت بود که ای کاش زودتر با این کارگاه آشنا شده بود و سالهای کمتری در تنهایی به سر میبرد.
وی افزود: من از کارهای سخت خوشم میآید و دوست ندارم کارهایی که به من میدهند کاری آسان باشد و دوست دارم کارم سخت باشد تا تلاش زیادی را انجام دهم و من هر کاری را انجام نمیدهم زیرا حس میکنم کارهایی که سخت هستند، زیباتر میشوند، این حرفش خیلی برایم جالب بود و کمی مرا در تأمل وا داشت چون همیشه ما آدمها به دنبال کارهای آسان و راحت هستیم ولی مریم با وجود اینکه معلول بود، به دنبال کارهای سخت بود.
آنچه در این کارگاه دیدیم، ایده و خلاقیت فکرهای نو و دستانی هنرمند بود که نشانگر ذهنهای پرتوان و خلاقی بود که توانایی برتر شدن را دارند....